، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

نازترين مامان و بابا

مهمون مهمون

1392/7/27 16:08
نویسنده : مامان گل
186 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيزم

ديروز سر كارم تلفن زنگيد smiley حسن آقا (شوهر عمه معصومه) بود گفتن شب شام ميايم خونتون.

ما هم نيم ساعت بعد مرخصي گرفتيم و رفتيم خونه براي آشپزيتميزكاري قبلش هم رفتم بازار خريد . بابا مريض بود به همين خاطر سعي كردم همه كارارو خودم انجام بدم كه اون بيشتر استراحت كنهخواب. بعدش هم رفتم خونه و به كارام رسيدم و براي شام هم يه سفره رنگين انداختم. دوست دارم سفره هاي مهموني من هميشه رنگين و پر باشه. و تمام سعي خودمو ميكنماوه. بابزرگ هم شام اومد و شب خوبي بود

و منم بعد از اينكه مهمونا رفتن خسته و كوفته رفتم خوابيدم خمیازه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)